1 . گوشت‌قلقلی
[اسم]

كُرَات اللَحْم

غیرقابل شمارش مونث

1 گوشت‌قلقلی کله‌گنجشکی

  • 1.وَضَعْتُ كُرَات اللَحْم عَلَى المَائِدَة.
    گوشت‌قلقلی را روی سفره گذاشتم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان