1 . تنبل
[صفت]

كَسْلَان

1 تنبل سست

  • 1.صَدِيقِي لا يَعْمَل، هُوَ كَسْلان.
    دوست من کار نمی‌کند، او تنبل است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان