خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گازانبر
[اسم]
كَمَاشَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: كَمَاشَات]
1
گازانبر
میخکش
1.أَيْنَ وَضَعْتَ الكَمَاشَة؟
گازانبر را کجا گذاشتی؟
کلمات نزدیک
مسمار
مطرقة
مزرعة الرياح
محطة طاقة نووية
محطة كهرمائية
مفك البراغي
مثقب
طوبة
سكين المعجون
سقالة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان