خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گوشت گوساله
[اسم]
لَحْمُ العِجْل
قابل شمارش
مذکر
[جمع: لُحُوم عِجْلَة]
1
گوشت گوساله
1.أَكَلْتُ لَحْم العِجْل فِي المَطْعَم قَبل سَاعَتَان.
دو ساعت قبل در رستوران گوشت گوساله خوردم.
کلمات نزدیک
سلامي
دجاج
لحم بقر
لحم خنزير
لحم ضأن
لحم دهني
لحم أحمر
لحم مفروم
سمك السلمون
تونة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان