خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازی ویدئویی
[اسم]
لُعْبَة الفِيدِيُو
قابل شمارش
مونث
[جمع: أَلْعَاب الفِيدِيُو]
1
بازی ویدئویی
1.إِبْنِي يُحِب أَلْعَاب الفِيدِيُو.
پسرم بازیهای ویدئویی را دوست دارد.
کلمات نزدیک
فوتوغرافيا
لعبة لوحية
كرة المضرب
مشي
موسيقى
وقت الفراغ
آفة
بلا
تلك
ذلك
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان