1 . مشاهده
[اسم]

مُشَاهَدَة

قابل شمارش مونث
[جمع: مَشَاهَدَات]

1 مشاهده نگاه‌کردن، دیدن، بازبینی

  • 1.أُرِيدُ مُشَاهَدَة الأثَاث اليَوم.
    امروز می‌خواهم اثاث را ببینم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان