خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رادیاتور
[اسم]
مِشْعَاع
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مِشَاعِيع]
1
رادیاتور
1.يَبْدُو أَنَّ المِشْعَاع لَايَعْمَل!
به نظرمیرسد رادیاتور کار نمیکند!
کلمات نزدیک
طبق قمر صناعي
مكيف الهواء
ماكينة القهوة
مكنسة كهربائية
طاولة كي
ماكينة خياطة
ملعقة
شوكة
سكين
طبق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان