[قید]

allein

/aˈlain/
غیرقابل مقایسه

1 تنها به‌تنهایی

مترادف و متضاد einsam gemeinsam zusammen
  • 1.Er kommt allein.
    1. او تنها می‌آید.
  • 2.Ich gehe nicht gern allein spazieren.
    2. من دوست ندارم تنها به قدم‌زدن بروم.
  • 3.Soll ich Ihnen helfen? -Danke, ich schaffe es schon allein.
    3. می‌خواهید به شما کمک کنم؟ -ممنون، من می‌توانم این را تنها انجام دهم.
کاربرد واژه allein به معنای تنها
allein در آلمانی معنایی بسیار نزدیک به (تنها) یا (به‌تنهایی) در فارسی دارد. اگر کسی allein باشد یعنی دیگران در کنارش نیستند. وقتی کسی کاری را allein انجام می‌دهد یعنی آن را بدون کمک دیگران انجام می‌دهد.
[حرف]

allein

/aˈlain/

2 تنها فقط

  • 1.Allein er muss das entscheiden.
    1. او (خودش) تنها باید تصمیم بگیرد.
  • 2.Das hängt von dir allein ab.
    2. این (تنها) فقط به تو بستگی دارد.
(schon) allein/allein (schon)
تنها فقط
  • Allein schon der Gesundheit zuliebe solltest du nicht rauchen.
    تنها فقط به‌خاطر سلامتیت (هم که شده) نباید سیگار بکشی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان