1 . ظاهر
[اسم]

die Äußerlichkeit

/ˈɔɪ̯sɐlɪçkaɪ̯t/
قابل شمارش مونث
[جمع: Äußerlichkeiten] [ملکی: Äußerlichkeit]

1 ظاهر شکل

  • 1.Meine Eltern legen keinen Wert auf Äußerlichkeiten.
    1. والدین من هیچ ارزشی برای ظواهر قائل نیستند.
  • 2.Von der Äußerlichkeit sehen wir, dass sie anders sind.
    2. از روی ظاهر می‌بینیم [از ظاهر می‌توان فهمید] که آن‌ها متفاوت هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان