خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مترجم
[اسم]
der Übersetzer
/ˌyːbɐˈzɛʦɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Übersetzer]
[ملکی: Übersetzers]
[مونث: Übersetzerin]
1
مترجم
1.Meine Tochter möchte als Übersetzerin arbeiten.
1. دختر من دوست دارد به عنوان مترجم کار کند. [مترجم شود.]
تصاویر
کلمات نزدیک
übersetzen
übersenden
übersehen
übersee
überschütten
übersetzung
übersetzungsauftrag
übersicht
übersichtlich
übersichtlichkeit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان