خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیش از موجودی استفاده کردن
2 . پوشیدن
[فعل]
überziehen
/ˈyːbɐˌʦiːən/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: überzog]
[گذشته: überzog]
[گذشته کامل: überzogen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
بیش از موجودی استفاده کردن
بیش از موجودی برداشت یا واریز کردن
1.Er hat sein Konto überzogen.
1. او بیش از موجودی از حسابش استفاده کرد.
2
پوشیدن
روکش کشیدن
1.Ich zog eine warme Jacke über.
1. من یک ژاکت گرم میپوشم.
2.Zieh dir was über, es ist kalt draußen.
2. چیز دیگری هم بپوش، بیرون سرد است.
تصاویر
کلمات نزدیک
überzeugung
überzeugt
überzeugend
überzeugen
überzahl
überziehungskredit
überzug
überzählig
überzüchtet
übergangsfrist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان