خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیمعنی
[صفت]
absurd
/apˈzʊʁt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: absurder]
[حالت عالی: absurdesten]
1
بیمعنی
پوچ، احمقانه
مترادف و متضاد
sinnlos
unsinnig
verrückt
1.Der Film gefiel mir nicht, die Handlung war absurd.
1. من فیلم را دوست نداشتم، داستان (آن) بیمعنی بود.
2.Die Idee, einen Marathon ohne Vorbereitung zu laufen, ist absurd.
2. فکر دویدن ماراتن بدون آمادگی، احمقانه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
absuchen
abstützen
abstürzen
absturzursache
absturz
absurderweise
absurdität
abszess
abszisse
absägen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان