خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرپایی
2 . سیار
[صفت]
ambulant
/ambuˈlant/
غیرقابل مقایسه
1
سرپایی
1.Die meisten Patienten bevorzugen eine ambulante Behandlung.
1. اکثر بیمارها، یک درمان سرپایی را ترجیح میدهند.
2
سیار
مهاجر
1.Ambulanter Handel bezeichnet eine Handelsform, bei der der Verkäufer direkt zu oder in die Nähe seiner Kunden reist.
1. فروشنده دورهگرد یک گونه از تجارت را نشان میدهد که فروشنده در آن درست در کنار و یا در نزدیکی مشتریهایش سفر میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
amboss
ambition
amazonas
amateur
amalgamfüllung
ambulanz
ameise
amen
amerika
amerikaner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان