خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استدلال
[اسم]
das Argument
/aʁɡuˈmɛnt/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: argumente]
[ملکی: argument(e)s]
1
استدلال
مترادف و متضاد
begründung
Beweisgrund
1.Ein gutes Argument basiert auf Vernunft und Logik.
1. یک استدلال خوب بر پایه خرد و منطق است.
2.Es gibt viele Argumente gegen die neuen Sozialgesetze.
2. استدلالهای زیادی علیه قوانین اجتماعی جدید وجود دارد.
ein Argument anbringen
استدلالی را مطرح کردن
Ich wollte nur meine Argumente anbringen.
من تنها میخواستم استدلالهایم را مطرح کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
argentinien
arg
arena
archäologisch
archäologie
argumentation
argumentieren
argwohn
argwöhnisch
arie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان