خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صافکردن
2 . نصب
[اسم]
die Aufrichtung
قابل شمارش
مونث
1
صافکردن
سیخکردن
2
نصب
برپایی
تصاویر
کلمات نزدیک
aufrechterhaltung
aufputz
aufpasser
aufopferung
aufnahmevermögen
aufschiebung
aufschlagspiel
aufschneiderei
aufsichtsbehörde
aufsichtsorgan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان