خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ریزش (دندان یا مو)
2 . فقدان
[اسم]
der Ausfall
/ˈaʊ̯sfal/
قابل شمارش
مذکر
1
ریزش (دندان یا مو)
2
فقدان
کمبود
1.Der Ausfall von Energie ist im Winter besonders bitter.
1. مخصوصا فقدان انرژی در زمستان ناگوار است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausfahrt
auseinandersetzung
auseinandersetzen
auseinandernehmen
auseinanderbrechen
ausfallen
ausfallend
ausfallstraße
ausflug
ausflügler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان