1 . گردشگر
[اسم]

der Ausflügler

/ˈaʊ̯sˌflyːklɐ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Ausflügler] [ملکی: Ausflüglers] [مونث: Ausflüglerin]

1 گردشگر مسافر

  • 1.An diesem Wochenende sollten Ausflügler in Norddeutschland Regenschirm und Jacke dabei haben.
    1. در این آخر هفته گردشگران در شمال آلمان باید چتر و ژاکت همراه خود داشته باشند.
  • 2.Rund zwei Millionen Pendler, Schüler und Ausflügler sind täglich unterwegs.
    2. حدود دو میلیون رفت‌وآمدکننده، دانش‌آموز و مسافر روزانه در راه هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان