خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گردشگر
[اسم]
der Ausflügler
/ˈaʊ̯sˌflyːklɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Ausflügler]
[ملکی: Ausflüglers]
[مونث: Ausflüglerin]
1
گردشگر
مسافر
1.An diesem Wochenende sollten Ausflügler in Norddeutschland Regenschirm und Jacke dabei haben.
1. در این آخر هفته گردشگران در شمال آلمان باید چتر و ژاکت همراه خود داشته باشند.
2.Rund zwei Millionen Pendler, Schüler und Ausflügler sind täglich unterwegs.
2. حدود دو میلیون رفتوآمدکننده، دانشآموز و مسافر روزانه در راه هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausflug
ausfallstraße
ausfallend
ausfallen
ausfall
ausformulieren
ausfragen
ausfransen
ausfuhr
ausfuhrsperre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان