خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرس عروسکی
[اسم]
das Bärchen
/bˈɛːɾçən/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Bärchen]
[ملکی: Bärchens]
1
خرس عروسکی
1.Ich bringe dir das Bärchen mit.
1. من این خرس عروسکی را با خودم برایت میآورم.
2.Mein Bärchen und ich sind gerade beschäftigt.
2. من و خرس عروسکیام الان مشغول هستیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
bademode-sortiment
badelandschaft
autoverkehr
autobahnpolizei
austauschschüler
baumhaus
bedingungssatz
bengalisch
berufscoach
berufsschulabschluss
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان