خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باز (شیمی)
2 . دخترعمو
[اسم]
die Base
قابل شمارش
مونث
1
باز (شیمی)
قلیا
2
دخترعمو
دخترخاله، دختردایی، دخترعمه
تصاویر
کلمات نزدیک
barverlust
barverkaufspreis
barverkauf
barverdienst
barschaft
baseball
basilika
basisadresse
basisarbeit
basisdaten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان