خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سپردن
[فعل]
beauftragen
/bəˈʔaʊ̯fˌtʀaːɡn̩/
فعل گذرا
[گذشته: beauftragte]
[گذشته: beauftragte]
[گذشته کامل: beauftragt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
سپردن
محول کردن
1.Die Stadt beauftragte ihn mit der Lösung des Problems.
1. شهر راه حل مشکل را به او سپرد.
2.ich habe eine Firma beauftragt.
2. من به شرکت محول کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
beaufsichtigen
beatmen
beate
bearbeitungsgebühr
bearbeitung
beauty
bebauen
bebauung
beben
bebildern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان