1 . لقاح
[اسم]

die Befruchtung

قابل شمارش مونث

1 لقاح باروری

مترادف و متضاد Empfängnis
  • 1.Blumen produzieren Pollen zur Befruchtung.
    1. گل‌ها برای باروری گرده تولید می‌کنند.
  • 2.Immer mehr Paare versuchen per künstliche Befruchtung ein Kind zu bekommen.
    2. همواره زوج‌ها با لقاح مصنوعی تلاش به بچه‌دار شدن می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان