خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشتاق
[صفت]
begeistert
/bəˈɡaɪ̯stɐt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: begeisterter]
[حالت عالی: begeistertesten]
1
مشتاق
پراشتیاق، ذوقزده، بهوجدآمده
مترادف و متضاد
entzückt
mitgerissen
verzückt
1.Er war ein begeisterter Skifahrer.
1. او یک اسکیباز مشتاق بود.
2.Es war ein tolles Konzert. Ich bin begeistert.
2. این کنسرتی خیلی عالی بود. من ذوقزدهام.
von jemandem/etwas begeistert sein
از کسی/چیزی بهوجد آمدن
Die Jugendlichen waren von dem Rockkonzert begeistert.
نوجوانان از کنسرت راک بهوجد آمده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
begeistern
begehrt
begehrlich
begehrenswert
begehren
begeisterung
begierde
begierig
begießen
beginn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان