1 . ادعا کردن 2 . رقابت کردن
[فعل]

behaupten

/bəˈhaʊ̯ptən/
فعل گذرا
[گذشته: behauptete] [گذشته: behauptete] [گذشته کامل: behauptet] [فعل کمکی: haben ]

1 ادعا کردن اظهار کردن

مترادف و متضاد bestehen beteuern
  • 1.Er behauptet, dass er davon nichts gewusst hat.
    1. او ادعا می‌کند که در این مورد هیچ‌چیز نمی‌دانسته‌است.
  • 2.Er behauptet, unsere Meinung sei nicht wichtig.
    2. او ادعا می‌کند نظر ما مهم نیست.

2 رقابت کردن پیروز شدن (sich behaupten)

  • 1.Es ist schwer, sich gegen meinen Kollegen zu behaupten.
    1. سخت است که با همکارانم رقابت کنم. [در مقابل آنها پیروز شوم.]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان