خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راهنمای کوهنوردی
[اسم]
der Bergführer
/ˈbɛʁkˌfyːʁɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Bergführer]
[ملکی: Bergführers]
[مونث: Bergführerin]
1
راهنمای کوهنوردی
1.Die Organisation sprach mit einem britischen Bergführer.
1. سازمان با یک راهنمای کوهنوردی بریتانیایی صحبت کرد.
2.ein Bergführer und sein Begleiter
2. یک راهنمای کوهنوردی و همراهش
تصاویر
کلمات نزدیک
bergen
berg
bereuen
bereitwilligkeit
bereitstellen
berggipfel
bergig
bergkäse
bergmann
bergsteigen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان