1 . اعتراض
[اسم]

die Beschwerde

/bəˈʃveːɐ̯də/
قابل شمارش مونث
[جمع: Beschwerden] [ملکی: Beschwerde]

1 اعتراض شکایت

مترادف و متضاد Klage Protest Reklamation
  • 1.Es gab nie eine Beschwerde über unseren Service.
    1. هرگز شکایتی درباره خدمات ما وجود نداشته‌است.
  • 2.Gegen den Bau der neuen Straße gibt es viele Beschwerden.
    2. اعتراض زیادی در مورد ساخت خیابان جدید وجود دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان