خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انکار کردن
2 . پرداختن
3 . اجرا کردن
[فعل]
bestreiten
/bəˈʃtʀaɪ̯tn̩/
فعل گذرا
[گذشته: bestritt]
[گذشته: bestritt]
[گذشته کامل: bestritten]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
انکار کردن
طفره رفتن
1.Maria bestritt, den Mann zu kennen.
1. "ماریا" از شناختن مرد طفره رفت.
2.Sie bestreitet, dass sie die Schreibmaschine kaputt gemacht hat.
2. او انکار کرد که ماشین تحریر را خراب کردهاست.
2
پرداختن
1.die Kosten bestreiten
1. هزینهها را پرداختن
2.Er bestreitet den Unterhalt für seine Familie allein.
2. او خرجی خانوادهاش را به تنهایی میپردازد.
3
اجرا کردن
برگزار کردن
1.Der größte Teil der Veranstaltung wurde von den Jugendlichen bestritten.
1. بخش اصلی رویداد توسط جوانان اجرا شد.
2.einen Wettkampf bestreiten
2. مسابقهای را برگزار کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
bestreichen
bestrebung
bestreben
bestrahlung
bestrahlen
bestreuen
bestseller
beständig
beständigkeit
bestärken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان