خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بخار
[اسم]
der Dampf
/dampf/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Dämpfe]
[ملکی: Dampf(e)s]
1
بخار
1.Diese Maschine funktioniert noch mit Dampfkraft.
1. این دستگاه هنوز با بخار کار می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
damm
damit
damenmode
dame
damast
dampfbügeleisen
dampfen
dampfer
dampfmaschine
danach
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان