خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در (ظرف)
[اسم]
der Deckel
/ˈdɛkl̩/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: deckel]
[ملکی: deckels]
1
در (ظرف)
سر
1.Das Wasser kocht schneller, wenn du den Deckel auf den Topf tust.
1. آب زودتر جوش میآید وقتی تو در را بر روی قابلمه میگذاری.
2.Für diesen Topf brauchen wir einen anderen Deckel.
2. ما برای این قابلمه به در دیگری نیاز داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
decke
deck
debüt
debitkarte
debatte
decken
deckmantel
deckung
deckungsgleich
deckblatt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان