خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خدمتکار (زن)
[اسم]
das Dienstmädchen
قابل شمارش
خنثی
1
خدمتکار (زن)
نظافتچی (زن)
تصاویر
کلمات نزدیک
dienstmann
dienstleistungsunternehmen
dienstleistungspaket
dienstherr
diensthabender
dienstordnung
dienstpersonal
dienstpistole
dienstreisebericht
dienstsiegel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان