خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقدار
[اسم]
die Dosierung
/doˈziːʀʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Dosierungen]
[ملکی: Dosierung]
1
مقدار
میزان، دوز
1.Der Arzt verschrieb eine Dosierung von einer Tablette pro Tag.
1. پزشک، یک مقدار از یک قرص را در روز تجویز کرد.
2.Wir müssen nur die Dosierung erhöhen.
2. ما بایستی فقط دوز را بیشتر کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
dosieren
dose
dortmund
dortig
dorthin
dosis
dossier
dotcom
dotter
dotterblume
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان