1 . بومی
[صفت]

einheimisch

/ˈaɪ̯nˌhaɪ̯mɪʃ/
غیرقابل مقایسه

1 بومی محلی

مترادف و متضاد behaust entopisch indigen
  • 1.Die Bevölkerung wird aufgefordert, nur einheimische Produkte zu kaufen.
    1. به جامعه [مردم] توصیه شده‌است که تنها از محصولات بومی بخرند.
  • 2.Die einheimische Bevölkerung dieses Landes ist an das heiße Wetter gewöhnt.
    2. جمعیت بومی این منطقه به آب‌و‌هوای گرم عادت کرده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان