1 . (فرد) بومی
[اسم]

der Einheimische

/ˈaɪnhˌaɪmɪʃə/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Einheimische(n)] [ملکی: Einheimischen]

1 (فرد) بومی

مترادف و متضاد Bürger Einwohner
  • 1.Da gibt es die Einheimischen, die politisch aktiv sind.
    1. در آن‌جا افراد بومی‌‌ای وجود دارند که از لحاظ سیاسی فعال هستند.
  • 2.In dem Kurs lernte ich viel über die griechische Kultur, und ich lernte Einheimische kennen.
    2. در این درس خیلی درباره فرهنگ یونانی یاد گرفتم و با بومی‌ها آشنا شدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان