1 . توافق
[اسم]

das Einvernehmen

/ˈaɪ̯nfɛɐ̯ˌneːmən/
غیرقابل شمارش خنثی
[ملکی: Einvernehmens]

1 توافق سازش

  • 1.Die beiden Brüder sind nach ihrem Streit zu einem Einvernehmen gekommen.
    1. هر دو برادر بعد از دعوایشان به یک توافق رسیدند.
  • 2.Wir leben in bestem Einvernehmen miteinander.
    2. ما در سازشی عالی با همدیگر زندگی می‌کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان