1 . تنگ 2 . تنگاتنگ
[صفت]

eng

/ɛŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: enger] [حالت عالی: engsten]

1 تنگ باریک

  • 1.Die Hose ist mir zu eng.
    1. این شلوار برای من خیلی تنگ است.

2 تنگاتنگ نزدیک

  • 1.Wir arbeiten mit dieser Firma eng zusammen.
    1. ما با این شرکت خیلی تنگاتنگ کار می‌کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان