1 . به دست آوردن 2 . رسیدن
[فعل]

erreichen

/ɛɐ̯ˈʁaɪ̯çən/
فعل ناگذر
[گذشته: erreichte] [گذشته: erreichte] [گذشته کامل: erreicht] [فعل کمکی: haben ]

1 به دست آوردن کسب کردن

مترادف و متضاد durchsetzen erwirkern erzielen herausholen
nichts erreichen
به هیچ چیزی نرسیدن
  • wir haben nichts erreicht.
    ما هیچ‌چیز به دست نیاوردیم.
etwas (Akk.) erreichen
به چیزی دست یافتن [چیزی را کسب کردن]
  • 1. Auf diese Art erreichen Sie bei mir gar nichts.
    1. به این روش شما هیچ‌چیز از من به دست نمی‌آورید.
  • 2. Sie hat alles erreicht, was sie wollte.
    2. او به هر چیزی که می‌خواست رسید.

2 رسیدن

مترادف و متضاد gelangen kommen
  • 1.Dieser Zug erreicht eine Geschwindigkeit von 200 km/h.
    1. این قطار به سرعت 200 کیلومتر در ساعت می‌رسد.
etwas (Akk.) erreichen
به چیزی رسیدن
  • Das Kind kann die Tischkante noch nicht erreichen.
    بچه هنوز دستش به کنار میز نمی‌رسد.
den Zug/Bus/... erreichen
به قطار/اتوبوس/... رسیدن
  • Ich möchte den Zug um 17.10 Uhr noch erreichen.
    من می‌خواهم به قطار ساعت 17:10 برسم.
zu Fuß zu erreichen
با پای پیاده به جایی رسیدن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان