1 . (به چیزی) تن دادن
[عبارت]

etwas in Kauf nehmen

/ɛtvas ɪn kaʊf neːmən/

1 (به چیزی) تن دادن (چیزی را) تحمل کردن

  • 1.Er nahm alle Nebenwirkungen der Medikamente in Kauf, um endlich seine Krankheit loszuwerden.
    1. او به تمام اثرات جنبی داروها تن داد تا نهایت از بیماریش خلاص شد. [بهبود یافت.]
  • 2.Wer immer nur auf den Preis schaut, muss eben auch eine schlechtere Qualität in Kauf nehmen.
    2. کسی که فقط به قیمت نگاه می‌کند، باید در واقع به یک کیفیت بد نیز تن بدهد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "(چیزی را) در خرید پذیرفتن" است و احتمالا ریشه آن به شیوه های خرید و فروش در گذشته که در آن فروشنده یا خریدار به جای پول اضافی جنسی را علی رقم تمایل دریافت میکردند، برمی‌گردد و کنایه از "تن دادن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان