خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اروپایی
[صفت]
europäisch
/ˌɔɪ̯ʀoˈpɛːɪʃ/
غیرقابل مقایسه
1
اروپایی
وابسته به اروپا
1.Einige von ihnen haben die Europäische Union stark kritisiert.
1. برخی از آنها اتحادیه اروپا را شدیداً مورد انتقاد قرار دادند.
2.Über 36 europäische Länder haben ihre Zustimmung gegeben.
2. بیش از 36 کشور اروپایی موافقت خود را اعلام کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
europäer
europapokal
europacup-siеger
europacup-sieger
europa
europäische union
euroskeptisch
eurozone
euter
eva
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان