خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وجودی
2 . حیاتی
[صفت]
existenziell
/ɛksɪstɛnˈt͡si̯ɛl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: existenzieller]
[حالت عالی: existenziellsten]
1
وجودی
هستیگرایانه
مترادف و متضاد
daseinsmäßig
1.Es ist ein gewisser Mut, um über existenzielle und philosophische Fragen zu schreiben.
1. این یک شجاعت محرز است که درباره پرسشهای هستیگرایانه و فلسفی (چیزی) نوشته شود.
2
حیاتی
وجودی
مترادف و متضاد
lebenswichtig
1.Für Pflanzen und Tiere sind Luft und Nahrung von existenzieller Bedeutung.
1. 2. هوا و تغذیه برای گیاهان و حیوانات معنایی حیاتی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
existenz
existentiell
exilregierung
exil
exhibitionistisch
existieren
existenzgrundlage
exklusiv
exklusive
exklusivität
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان