1 . وجودی 2 . حیاتی
[صفت]

existenziell

/ɛksɪstɛnˈt͡si̯ɛl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: existenzieller] [حالت عالی: existenziellsten]

1 وجودی هستی‌گرایانه

مترادف و متضاد daseinsmäßig
  • 1.Es ist ein gewisser Mut, um über existenzielle und philosophische Fragen zu schreiben.
    1. این یک شجاعت محرز است که درباره پرسش‌های هستی‌گرایانه و فلسفی (چیزی) نوشته شود.

2 حیاتی وجودی

مترادف و متضاد lebenswichtig
  • 1.Für Pflanzen und Tiere sind Luft und Nahrung von existenzieller Bedeutung.
    1. 2. هوا و تغذیه برای گیاهان و حیوانات معنایی حیاتی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان