خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لکه
[اسم]
der Fleck
/flɛk/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Flecken]
[ملکی: Flecks]
1
لکه
1.Du hast einen Fleck auf dem Hemd.
1. تو یک لکه روی پیراهنت داری.
تصاویر
کلمات نزدیک
flechten
flechte
flaute
flauschig
flausch
flecken
fleckenlos
fleckentferner
fleckig
fledermaus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان