خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زن
2 . همسر
[اسم]
die Frau
/fʁaʊ̯/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Frauen]
[ملکی: Frau]
1
زن
خانم
مترادف و متضاد
Dame
Weib
1.Das ist Frau Becker.
1. ایشان خانم "بکر" هستند.
2.Guten Tag, Frau Volkers! Wie geht es Ihnen?
2. روز بخیر خانم "فولکرز"! حال شما چطور است؟
3.In unserer Abteilung arbeiten vier Männer und drei Frauen.
3. در بخش ما، چهار مرد و سه زن کار میکنند.
2
همسر
زن
مترادف و متضاد
Ehefrau
Ehegattin
Ehepartnerin
1.Ich bin meiner Frau nie fremdgegangen.
1. من هرگز به همسرم خیانت نکردم.
2.Meine Frau ist Oberschwester.
2. همسر من سرپرستار است.
تصاویر
کلمات نزدیک
fratze
französisch
franzose
franz
franse
frauenarzt
frauenbeauftragter
frauenfußball
frauennationalmannschaft
frauensache
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان