خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صلح
[اسم]
der Friede
/ˈfʁiːdə/
غیرقابل شمارش
مذکر
[ملکی: Friedens]
1
صلح
1.Auch nach vier Jahren Krieg gibt es keine Hoffnung auf Frieden.
1. حتی بعد از چهار سال جنگ هنوز امیدی به صلح نیست.
2.Endlich ist hier Frieden!
2. بالاخره صلح اینجاست! [صلح شد!]
تصاویر
کلمات نزدیک
frey
frevelhaft
frevel
freut mich
freundschaftspreis
frieden
friedensnobelpreis
friedfertig
friedfertigkeit
friedhof
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان