خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استفاده
[اسم]
der Gebrauch
/ɡəˈbʁaʊ̯x/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Gebräuche]
[ملکی: Gebrauch(e)s]
1
استفاده
کاربرد
1.Vor dem Gebrauch muss die Flasche geschüttelt werden.
1. بطری باید پیش از استفاده تکان داده شود.
2.Wir müssen die Werkzeuge sofort nach dem Gebrauch reinigen.
2. ما باید ابزارها را بلافاصله بعد از استفاده تمیز کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
gebraten
gebrannt
gebracht
gebr.
geboten
gebrauchen
gebrauchsanweisung
gebraucht
gebrauchtwagen
gebrechen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان