1 . فکر
[اسم]

der Gedanke

/ɡəˈdaŋkə/
غیرقابل شمارش مذکر
[ملکی: Gedanken(s)]

1 فکر ایده

  • 1.Dein Hinweis bringt mich auf einen Gedanken.
    1. اشاره تو ایده‌ای به من داد.
  • 2.Der Gedanke an das Unglück macht uns traurig.
    2. فکر به این اتفاق بد ما را ناراحت می‌کند.
  • 3.Dieser Gedanke gefällt mir.
    3. از این ایده خوشم می‌آید.
  • 4.Ich muss zuerst meine Gedanken sammeln.
    4. من باید اول افکارم را جمع کنم.
  • 5.Sie ist ganz in Gedanken versunken.
    5. او کاملا در فکر غرق شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان