خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حال (زمان)
[اسم]
die Gegenwart
/ˈɡeːɡn̩ˌvaʁt/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Gegenwart]
1
حال (زمان)
1.Ein Wettkampf zwischen Gegenwart und Vergangenheit.
1. یک رقابت بین حال و گذشته.
2.Zur Gegenwart hat die Gesellschaft hundert Beschäftigte.
2. در حال حاضر شرکت 100 نفر کارمند دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gegenverkehr
gegenteil
gegenständlich
gegenstandslos
gegenstand
gegenwärtig
gegenüber
gegessen
geglichen
geglitten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان