خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انعقاد (خون)
[اسم]
die Gerinnung
قابل شمارش
مونث
1
انعقاد (خون)
تصاویر
کلمات نزدیک
gerinnsel
geringschätzung
geringschätzigkeit
gerichtswesen
gerichtsvollzieher
gerissenheit
germanist
germanium
gerontologie
gerstensaft
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان