خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبجو
[اسم]
der Gerstensaft
قابل شمارش
مذکر
1
آبجو
تصاویر
کلمات نزدیک
gerontologie
germanium
germanist
gerissenheit
gerinnung
gerstenstroh
geruchssinn
gerundium
gerätebau
gerätename
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان