خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تپه
[اسم]
der Hügel
/ˈhyːɡl̩/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Hügel]
[ملکی: Hügels]
1
تپه
1.Auf diesem Hügel machen wir eine Pause.
1. در بالای این تپه ها یک استراحت می کنیم.
2.Wegen ihrer vielen kleinen Hügel ist die Landschaft sehr schön.
2. به خاطر تپه های کوچک بسیار زیادش، این چشم انداز بسیار زیباست.
تصاویر
کلمات نزدیک
hüfte
hübsch
hüben
höschen
hörweite
hügelig
hühnchen
hühnerfleisch
hühnersuppe
hülle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان