خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توازن
2 . هارمونی (موسیقی)
[اسم]
die Harmonie
/ˌhaʁmoˈniː/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Harmonien]
[ملکی: Harmonie]
1
توازن
هماهنگی، سازگاری
مترادف و متضاد
Einstimmigkeit
Übereinstimmung
Zusammenklang
1.Er sagte: Die Chinesen glauben an die Harmonie zwischen Mensch und Natur.
1. او گفت:« چینیها به هماهنگی میان انسان و طبیعت معتقد هستند.»
2.Zwischen den Partnern herrschte eine gute Harmonie.
2. بین دو زوج یک سازگاری خوب برقرار است.
2
هارمونی (موسیقی)
تصاویر
کلمات نزدیک
harmlosigkeit
harmlos
harken
harke
harfe
harmonieren
harmonika
harmonisch
harmonisierung
harmonium
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان