1 . نزدیک شدن
[فعل]

herankommen

/hɛˈʀanˌkɔmən/
فعل ناگذر
[گذشته: kam heran] [گذشته: kam heran] [گذشته کامل: herangekommen] [فعل کمکی: sein ]

1 نزدیک شدن (به چیزی) رسیدن

  • 1.Es wurde Winter und Weihnachten kam heran.
    1. زمستان شد و کریسمس نزدیک می‌شود.
  • 2.Kommen Sie ruhig näher heran! Hier vorne sieht man besser!
    2. با خیال راحت نزدیک شوید! این جلو آدم بهتر می‌بیند!
  • 3.Wie kommst du immer an so tolle Klamotten heran?
    3. چطوری همیشه به این لباس‌های جذاب می‌رسی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان