خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نگاه کردن
[فعل]
hinschauen
/hˈɪnʃaʊən/
فعل گذرا
[گذشته: schaute hin]
[گذشته: schaute hin]
[گذشته کامل: hingeschaut]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
نگاه کردن
1.Ich hab überall genau hingeschaut.
1. من همه جا را دقیق نگاه کردم.
2.Ich habe nicht genau hingeschaut.
2. من بهطور دقیق نگاه نکردهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
hinreisen
hindi
hin und her
himmelsstadt
herz-kreislauf-system
hip
hip-hop-party
hobby-jogger
hobbyverein
hochleistungs-kamera
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان